وب نوشت سید محمد جواد حسینی فالحی

تحلیل های شخصی پیرامون مسائل مختلف

وب نوشت سید محمد جواد حسینی فالحی

تحلیل های شخصی پیرامون مسائل مختلف

وب نوشت سید محمد جواد حسینی فالحی
سید جواد حسینی فالحی
پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ

راز محبت


یکی از موضوعات قابل بحث در مورد امام حسین علیه السلام مسأله‌ی علاقه‌ی شدید پیامبر گرامی اسلام نسبت به اوست. در این نوشتار ضمن اشاره‌ای کوتاه به جریان تولد امام حسین علیه السلام مواردی از ابراز محبت شدید پیامبر اکرم نسبت به امام حسین علیه السلام را بیان کرده و در پایان به ذکر دلایل این علاقه‌ی شدید خواهیم پرداخت.

تولد

ابا عبدالله الحسین علیه السلام بنا بر مشهورترین اقوال در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه متولد گردید.(1)

در توقیع شریف حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به قاسم بن علاء همدانی آمده است که: مولای ما حسین علیه السلام، روز پنج شنبه سوم شعبان متولد شد. آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:

«اللّهمّ اِنّی اسئلک بحقّ المولود فی هذا الیوم...‌»(2)

اخبار زیادی دلالت دارد بر این که مدّت حمل حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به امام حسین علیه السلام، شش ماه بوده(3) است. به همین دلیل است که بعضی این گونه سروده اند:

زبس شوق شهادت بر سرش بود                                        ره نُه ماهه را شش ماهه پیمود

وی با این که شش ماهه به دنیا آمد، از نظر قوای جسمی و روحی در کمال زیبایی و نهایت اعتدال بود.(4)

سوگ ولادت

علی بن الحسین علیه السلام، از اسماء بنت عُمَیس چنین نقل می‌کند:

«من در ولادت حسن و حسین علیهماالسلام، قابله‌ی جده ات ـ فاطمه علیهاالسلام ـ بودم... وقتی حسین علیه السلام به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ من آمد و فرمود:‌ای اسماء! فرزندم را بیاور.

من حسین را در پارچه‌ی سفیدی پیچیدم و او را به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله دادم. پیامبر گرامی اسلام در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در دامنش نهاد و گریست.

عرض کردم. پدر و مادرم به قربانت! چرا گریه می‌کنی؟!

فرمود: بر این پسرم.

عرض کردم: او که هم اکنون به دنیا آمده است.

فرمود:‌ای اسماء! این پسرم را گروه ستمگران می‌کشند. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.

آنگاه فرمود:‌ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو، چون او تازه فرزند به دنیا آورده است....‌»(5)

رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوسته روز میلاد حسین علیه السلام را تبریک می‌گفت تا شاید این خبر از مادر ریحانه اش که تازه فارغ شده است مکتوم بماند.

آیا با همه‌ی کوشش ها، این راز (دردناک) از زهرای مرضیّه مکتوم ماند؟!

نه به خدا سوگند! چگونه پوشیده بماند در حالی که هر روز گروه فرشتگان شرفیاب می‌شدند و خبر شهادت حسین عزیز را می‌آوردند و ماتم او را ساعت به ساعت تازه می‌کردند.(6)

از این بالاتر در اخبار متعدّدی آمده است که: حضرت زهرا علیهاالسلام هنگامی که به حسین علیه السلام حامله بود، بلکه قبل از آن نیز خبر شهادتش را می‌دانست(7) امّا بنا بر مصالحی پیامبر صلی الله علیه و آله به اسماء بنت عمیس فرمود: هنگام تولد حسین علیه السلام خبر شهادت او را به مادرش فاطمه مگو و غم کشته شدن فرزندش را در این ساعت یاد آوریش مساز.


خنده‌ی اشک آلود

شاعر ارجمند معاصر آقای چایچیان (حسان)، شب تولد امام حسین علیه السلام و شادی توأم با غم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را در اشعاری زیبا ترسیم نموده که بعضی از آن‌ها چنین است:

این چه رازی است خدایا که محمّد امشب                             لب پر خنده ولی دیده‌ی گریان دارد

دانی از چیست که احمد شب میلاد حسین                             غم و شادی با هم از دیدن جانان دارد

بیند آینده‌ی او را چو در آیینه‌ی غیب                                    زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد

شاد از این است که آخر ثمر عشق رسید                              آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد

آمد آن لاله‌ی خونین رخ صحرای بلا                                    که به دل داغ زهفتاد و دو قربان دارد(8)

محبت شدید پیامبر صلی الله علیه و آله

رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به حسین علیه السلام محبت شدیدی داشت و در مناسبت‌های مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتار گرانمایه اش این محبّت را ابراز می‌داشت.

ابو هریره می‌گوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، دو دست حسین علیه السلام را در دست نهاده بود و پاهای حسین علیه السلام بر قدم‌های پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقّة‌» بالا بیا کوچولو!

حسین علیه السلام بالا آمد تا قدم هایش را بر سینه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین علیه السلام دهانش را باز کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله دهان حسین علیه السلام را بوسید و فرمود: «اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین علیه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم.(9)

ابن مسعود می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز می‌خواند، حسن و حسین علیهماالسلام آمدند و (در حال سجده) بر پشت آن حضرت سوار شدند. چون آن حضرت سربرداشت آن دو را به آرامی گرفت و (بر زمین نهاد)، چون دوباره به سجده رفت آن دو بازگشتند و بر پشت آن حضرت نشستند، همین که نماز تمام شد یکی را بر زانوی راست و دیگری را بر زانوی چپ نشانید و فرمود: هرکس مرا دوست دارد، باید این دو را دوست بدارد.(10)

یعلی عامری می‌گوید: با پیامبر گرامی اسلام که برای صرف غذا دعوت شده بودیم به راه افتادیم. پیامبر صلی الله علیه و آله پیشاپیش ما حرکت می‌کرد. در مسیر به مکانی رسیدیم که حسین علیه السلام با کودکان مشغول بازی بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله خواست حسین را بگیرد، حسین علیه السلام این طرف و آن طرف می‌دوید و پیامبر صلی الله علیه و آله هم او را می‌خنداند و به دنبالش می‌دوید، تا این که او را گرفت، یک دست زیر چانه‌ی او و دست دیگر پشت سرش نهاد، او را بلند کرد و دهان او را بوسید و فرمود: «حُسَیْنٌ مِنّی وَ اَنَا مِنْ حَسَیْنٍ، اَللّهُمَّ اَحِبَّ مَنْ اَحَبَّ حُسَیْنا، حُسَیْنٌ سِبطٌ مِنَ الاَْسْبَاط‌»؛ حسین از من است و من از حسینم، خدایا دوست بدار هر کس حسین را دوست می‌دارد، حسین امّتی از امّت‌ها است.(11)

گریه‌ی حسین علیه السلام

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از در خانه‌ی فاطمه علیهاالسلام می‌گذشت، صدای گریه‌ی حسین علیه السلام را شنید، وارد خانه شد، به دخترش فاطمه علیهاالسلام فرمود: مگر نمی‌دانی گریه‌ی حسین علیه السلام باعث رنجش من است و طاب شنیدن گریه اش را ندارم.(12)

سپس حسین علیه السلام را بوسید و فرمود: خداوندا! من این کودک را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار.(13)

ابراهیم فدای حسین علیه السلام

رسول گرامی اسلام تا آنجا به امام حسین علیه السلام علاقه دارد که فرزندش ابراهیم را فدای او می‌کند.

ابن عبّاس می‌گوید: در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و حسین علیه السلام را بر زانوی راست نهاده بود. گاهی ابراهیم را و گاهی حسین علیه السلام را می‌بوسید. در این هنگام جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند متعال برای پیامبر وحی آورد.

بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل از جانب خداوند این پیام را آورد که:‌ای پیامبر! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: من این دو فرزند را برای تو باقی نمی‌گذارم، یکی را باید فدای دیگری کنی.

پیامبر نگاهی به ابراهیم کرد و گریست. سپس نگاهی به حسین علیه السلام کرد و گفت:‌ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین علیه السلام کردم.

ابن عباس می‌گوید: پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.

هر وقت پیامبر صلی الله علیه و آله حسین علیه السلام را می‌دید، او را می‌بوسید و در بر می‌کشید و لب هایش را می‌مکید و می‌گفت: جانم به قربان کسی که فرزندم ابراهیم را فدای او نمودم. پدر و مادرم به قربانت‌ای ابا عبدالله الحسین.(14)

نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله

روزی حسین علیه السلام در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله بود. آن حضرت وی را می‌خنداند و نوازش می‌کرد.

عایشه یکی از همسران پیامبر به آن حضرت می‌گوید:‌ای رسول خدا! چه بسیار این کودک را دوست می‌داری! و دیدارش باعث شادمانی زیاد شما است! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا او را دوست نداشته باشم و با دیدارش شاد نگردم، با این که «او میوه‌ی دل و نور چشم من است»، ولی امّتم او را خواهند کشت.

کسی که بعد از شهادتش مرقد او را زیارت کند، خداوند ثواب یک حجّ از حجّ‌های مرا برای زیارت کننده‌ی وی می‌نویسد.

عایشه گفت: به راستی ثواب یک حجّ از حج‌های شما؟

پیامبر صلی الله علیه و آله : بلکه ثواب دو حجّ.

عایشه: به راستی ثواب دو حجّ؟!

پیامبر صلی الله علیه و آله : بلکه ثواب سه حجّ.

این سؤال و جواب همچنان ادامه یافت تا این که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند ثواب نود حجّ من با ثواب عمره‌های آن را به زیارت کننده‌ی مرقد حسین علیه السلام خواهد داد.(15)

پاره‌ی تن پیامبر صلی الله علیه و آله

به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند که‌ام ایمن شب و روز گریه می‌کند، وی را به حضور آوردند، پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا گریه می‌کنی؟

گفت: خوابی دیدم که بسی دردناک است.

فرمود: خوابت را بگو.

گفت: بر من سخت و ناگوار است که خواب را بر زبان آورم.

فرمود: خوابت آن جور نیست که تو پنداری.

گفت: خواب دیدم که پاره‌ای از پیکرت جدا شد و در خانه‌ی من افتاد.

فرمود: آسوده باش، فاطمه پسری به نام حسین به دنیا می‌آورد که تو او را پرورش می‌دهی و نگهداریش می‌نمایی و او پاره‌ی تن من است که در خانه‌ی تو خواهد بود.

روز هفتمِ ولادت،‌ام ایمن حسین علیه السلام را به بغل گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر با خوشحالی زیاد فرمود:

«مَرْحَبا بِالْحامِلٍ وَالَْمحْمُولِ، هذا تَأْویلُ رُؤیاکِ»؛ آفرین بر تو و کودکی که در بغل داری، این است تعبیر خوابی که دیده بودی (ای‌ام ایمن).(16)

راز محبّت

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللّهِ، فَلا تُسْکِنْ حَرَمَ اللّهِ غَیْرَاللّهِ»؛(17) قلب حرم الهی است، پس در حرم پروردگار غیر خدا را جای مده.

با توجه به روایت فوق و روایات دیگری که به همین مضمون نقل شده است، ممکن است این سؤال مطرح شود که: پیامبری که برترین و محبوب‌ترین افراد نزد خداوند است و سراسر وجودش را عشق به خدا پر کرده است، چگونه می‌شود نسبت به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام این همه ابراز محبّت نماید و آن‌ها را محبوب‌ترین افراد نزد خود بداند، تا جایی که به خداوند عالمیان عرض کند: «خدایا! من حسین را دوست می‌دارم تو نیز او را دوست بدار.»(18)

به دلیل ضیق مقال تنها به دو دلیل از دلایل این عشق و محبّت شدید اشاره می‌کنیم:

الف: پیامبر صلی الله علیه و آله مطیع امر پروردگار است تا آنجا که خداوند متعال در وصف او می‌فرماید:

«وَ ما یَنْطِقَ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ إلاّ وَحْی یُوحی‌»؛(19) پیامبر هیچ سخنی را از روی هوی و هوس نمی‌گوید، آنچه می‌گوید جز وحی الهی نیست.

روایات زیادی دلالت دارد بر این که عشق و محبّت پیامبر نسبت به امام حسین علیه السلام به امر پروردگار بوده است.

علی بن ابی طالب علیهماالسلام می‌گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها به من فرمود:

ای علی! این دو کودک یعنی حسن و حسین چنان مرا به خود مشغول داشته‌اند که بعد از آن دو هرگز کسی را دوست ندارم. «إِنَّ رَبّی اَمَرَنی اَنْ اُحِبَّهُما و اُحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُما»؛ زیرا پروردگارم مرا مأمور نموده است تا آن دو را و هر کس آن‌ها را دوست می‌دارد دوست بدارم.(20)

ابن مسعود می‌گوید: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هرکس مرا دوست می‌دارد، باید این دو فرزندم (حسن و حسین) را دوست بدارد، زیرا خداوند متعال به من فرمان داده است که آن دو را دوست بدارم.(21)

ب: محبّت و دوستی آن‌ها به خاطر این است که خداوند آن‌ها را دوست می‌دارد، و پیامبر خاتم، هم خدا را دوست دارد و هم آنچه را که خدا دوست می‌دارد.

جابر می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: از اهل بیت من چهار نفرند که بهشت مشتاق آن‌ها است «قَدْ اَحَبَّهُمُ اللّهُ و اَمَرَنی بِحُبِّهِمْ» خداوند نیز آن‌ها را دوست دارد و او فرمان داده است که آن‌ها را دوست بدارم. آن‌ها عبارتند از: علی بن ابی طالب، حسن، حسین و مهدی صلوات الله علیهم، آن کسی که عیسی بن مریم در هنگام نماز به او اقتدا خواهد نمود.(22)

جابر جعفی از امام باقر علیه السلام چنین نقل می‌کند: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که بخواهد به ریسمان محکم الهی که در قرآن از آن یاد شده(23)، چنگ بزند، پس دوستی و ولایت علی بن ابی طالب و حسن و حسین علیهم السلام را بپذیرد.(24)

«فَاِنَّ اللّهَ یُحِبُّهُمَا مِنْ فَوْق عَرْشِهِ»؛ چون خداوند متعال از بالای عرش آن دو را دوست دارد.

· پاورقــــــــــــــــــــی

1 ـ جلاء العیون، علامه‌ی مجلسی، ص 278؛ اصول کافی؛ ترجمه‌ی حاج سیدجواد مصطفوی، ج 2، ص 364، اقوال دیگر را مشروحا آورده است.

2 ـ همان و بحار الانوار، علامه‌ی مجلسی، ج 43، ص 260 از مصباح شیخ طوسی؛.

3 ـ ابصار العین فی انصار الحسین علیه و علیهم السلام، محمد سماوی، ص 3.

4 ـ بحارالانوار، علامه‌ی مجلسی، ج 43، ص 258.

5 ـ راه ما راه و روش پیامبر ماست، علامه‌ی امینی، ترجمه‌ی محمدباقر شریف موسوی همدانی، ص 64 ـ 65، در معالی السّبطین، شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی، ج 1، ص 72 ـ 73

نظیر این روایت از صفیه دختر عبدالمطلب، نقل شده است.

6 ـ معالی السّبطین، حائری مازندرانی، ج 1، ص 74.

7 ـ بحار الانوار، ج 44، ص 231 ـ 233، حدیث 16 و 17 و 18.

8 ـ حسین پیشوای انسان ها، جمع آوری: اکبرزاده، ص 86 ـ 87.

9 ـ معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج 1، ص 86.

10 ـ الارشاد، شیخ مفید؛ با ترجمه‌ی رسولی محلاّتی، ج 2، ص 25.

11 ـ الحسین و السنّه، سید عبدالعزیز طباطبائی، ص 13 و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 51.

12 ـ زندگانی امام حسین، عمر ابوالنّصر، ترجمه و نگارش سیدجعفر غضبان، ص 68.

13 ـ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 71.

14 ـ نفس المهموم و نفثة المصدور، محدث قمی، با ترجمه‌ی کمره ای، ص 10.

15 ـ کامل الزیارات، صدوق، ص 68، حدیث 1.

16 ـ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 70.

17 ـ میزان الحکمة، ری شهری، ج 2، ص 213.

18 ـ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 71 و سنن الترمذی، ج 5، ص 619 ـ 620.

19 ـ النجم/ 3 و 4.

20 ـ کامل الزیارات، صدوق، ص 50، حدیث 1.

21 ـ همان، حدیث 5.

22 ـ معالی السبطین، حائری مازندرانی، ج 1، ص 10.

23 ـ البقره/ 254: فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی....

24 ـ کامل الزیارات، صدوق، ص 51، حدیث 6.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۹
سید محمد جواد حسینی فالحی

محبت به امام حسین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی